[et_pb_section admin_label=”Section” fullwidth=”off” specialty=”on”][et_pb_column type=”2_3″ specialty_columns=”2″][et_pb_row_inner admin_label=”Row”][et_pb_column_inner type=”4_4″ saved_specialty_column_type=”2_3″][et_pb_text admin_label=”Text” background_layout=”light” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]
ده لاکپشت دریای عمیق در یک صف شنا میکردن؛
یکی رفت که تخم بذاره و نهتای دیگه باقی موندن.
نه نهنگ حال خوشی داشتند،
که یکی، جلبک خورد و هشتتا موندن.
از هشت مارماهی برقی، یکی که اسمش کوین بود
به خودش برق زد و هفت تا موندن.
هفت اسب دریایی داد میزدن و با شادمانی میتاختن؛
یکی راهش رو گم کرد و شش تا موندن.
شش میگوی حراف، خوش بودن که زندهان؛
کوسه یکی از اونها رو خورد و پنج تا موندن.
پنج ماهی پرنده در هوا اوج گرفتن؛
یکی خورد به یک مرغ دریایی و چهارتا موندن.
چهار روباهماهی زشت، توی دریا خوش بودند؛
یکی خودش رو توی آینه نگاه کرد و سه تا موندن.
سه تنماهی بالهآبی، نمیدونستن چکار کنن؛
یکی توی تور گرفتار شد و دو تا موندن.
دو قزلآلای سرماخورده توی آفتاب گرم میشدن؛
یکی توی آفتاب رفت تا آرزویی بکنه و یکی موند.
یک اختاپوس هشتپا با چند توپ، شیرینکاری میکرد؛
یکی از توپها به سرش خورد و و دیگه کسی نموند.
[/et_pb_text][/et_pb_column_inner][/et_pb_row_inner][/et_pb_column][et_pb_column type=”1_3″][et_pb_team_member admin_label=”By Maego Fallis” name=”by Margo Fallis” position=”ترجمه علی حسین قاسمی” image_url=”http://tvahn.ir/wp-content/uploads/margo_fallis.jpg” animation=”off” background_layout=”light” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_team_member][/et_pb_column][/et_pb_section]